پارت ۷۱
+ دارم بهت چیزی که دوست دارم و میدم این یعنی بهت اعتماد دارم
- بیا اینجا ببینم
و جیمین رو بغل کرد اونورم که کوک نمیخواست از بغل ته بیرون بیاد
* میشه چند دیقه دیگه ام اینجوری بمونیم ؟
÷ هر چی تو بخوای
زمان به سرعت گذشت و فقط چند ساعت مونده بود تا صبح بشه
- انگار دیگه وقت رفتنه
+ تا روزی که قلبم میتپه عاشقتم !
- تا روزی که ستاره ها توی آسمون میدرخشند عاشقتم !
÷ حالم بهم خورد
* جمع کنید این لوس بازیا رو
+ فقط این دو تا میتونن هم دیگه رو تحمل کنن
یونگ یه لبخند شیرین به جیمین زد
÷ یونگ دیره باید بریم
- خدافظ موچی
+ خدافظ پیشی
- جیمینننن
+ گفته بودم بگی موچی میگم پیشی
÷ خدافظ بانی
* خدافظ خرس عسلی
+ خرررس عسلی ؟ 🤣
و جیمین پوکید از خنده
+ بعد به پیشی گفتن من ایراد میگیره
* خفه ( با خجالت )
÷ مهم نیست چی میگه تو هر طور صدام کنی دوست دارم
حالا وقت انتقام بود
- حالم به هم خورد
+ جمع کنید خودتونو
یونگ و جیمین زدن قدش
- بیا اینجا ببینم
و جیمین رو بغل کرد اونورم که کوک نمیخواست از بغل ته بیرون بیاد
* میشه چند دیقه دیگه ام اینجوری بمونیم ؟
÷ هر چی تو بخوای
زمان به سرعت گذشت و فقط چند ساعت مونده بود تا صبح بشه
- انگار دیگه وقت رفتنه
+ تا روزی که قلبم میتپه عاشقتم !
- تا روزی که ستاره ها توی آسمون میدرخشند عاشقتم !
÷ حالم بهم خورد
* جمع کنید این لوس بازیا رو
+ فقط این دو تا میتونن هم دیگه رو تحمل کنن
یونگ یه لبخند شیرین به جیمین زد
÷ یونگ دیره باید بریم
- خدافظ موچی
+ خدافظ پیشی
- جیمینننن
+ گفته بودم بگی موچی میگم پیشی
÷ خدافظ بانی
* خدافظ خرس عسلی
+ خرررس عسلی ؟ 🤣
و جیمین پوکید از خنده
+ بعد به پیشی گفتن من ایراد میگیره
* خفه ( با خجالت )
÷ مهم نیست چی میگه تو هر طور صدام کنی دوست دارم
حالا وقت انتقام بود
- حالم به هم خورد
+ جمع کنید خودتونو
یونگ و جیمین زدن قدش
- ۲.۵k
- ۳۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط